سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس خود را نشناسد، به غیر خود نادان ترباشد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :34
بازدید دیروز :34
کل بازدید :1544758
تعداد کل یاداشته ها : 259
103/9/28
5:28 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
منتظر قائم[66]
گفتم بنویسم به یاد تو، یادم آمد که پیشتر از غافلان بوده ام . گفتم بنویسم با عشق به تو، یادم آمد هنوز عاشق نشده ام. گفتم پس بگذار کمی باخورشید باشم برای طلوع، یادم آمد که من سالها پیش غروب کرده ام. گفتم پس بگذار کمی دعا کنم برای آمدنت. گفتم: اللهم عجل لولیک الفرج.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
انتظار[2] به اندازه آب خوردن[2] پرده بر چشمهاى ما[1] انتظار یعنی ...[1] چشم به راه....[1] گل نرگس[1] به بهانه نیامدنت[1] خدا کند ...[1] این جمعه هم گذشت، به بهانه نیامدنت[1] و یکی هست[1] تقدیم به یوسف زهرا(س)[1] آن وقت « نمی دانم کی؟ »[1] باز هم جمعه ای دیگر[1] به انتظارت پرستوها را می شمارم[1] خدا یا چرا؟[1] یک نامه به یک دوست‏[1] کلیدش کجاست؟[1] موعود[1] صبح جمعه و ندبه دلتنگی[1] دلم برات تنگ شده[1] گره بغضها را تو باز می کنی[1] دلتنگی عصر آدینه[1] کدام صبح صادق...؟[1] لحظه دیدار نزدیک است...[1] ای دو سه کوچه ز ما دور تر[1] گویی ماه و خورشید و آسمان پیمان بسته اند[1] دلت از من گرفته می‌دانم ولی...[1] تو می‌آیی هر چند دیر[1] چشم انتظار خورشید[1] سحر خیز مدینه کی می آیی[1] راستی تو از مولا چی می خوای ؟[1] وقتی تو بیایی[1] گویا سواری میرسد[1] حرف دل را که بر دیوار نمی نویسند[1] سلام علی آل یاسین[1] کدامین سیمرغ بهار آمدنت را بشارت خواهد داد[1] آیا این جمعه ظهور میکند[1] و طلوع می کند آن آفتاب پنهانی[1] عطش دیدار تو دیوانه ام کرده[1] انتظار فرج از نیمه خرداد کشم[1] تا ظهور فقط یک قدم باقیست[1] دلنوشته ای برای آن که عنایتش همیشه جاری است[1] قرار ما این جمعه[1] آیا لایق دیدار تو هستم؟[1] عشق یعنی ...[2] صاحبی داریم که همین روزا میاد[1] عزیز علی ان اری الخلق و لا تری...[1] ای همه خوبی بیا[1] منتظرتم آقا[1] الهی و ربی ....[1] می دانم که می‌آیی[1] او می‌آید[1] کجایی ای سوار سبز پوش؟[1] کی خواهی آمد[1] نامه‏اى به موعود[1] مشق عشق[1] دلنوشته ای به مولام[4] انتظار سبز[1] پس چرا ظهوری نیست؟[1] تو مى‏آیى و آمدنت دور نیست[1] او که بیاید[1] عزیز تر از همه[1] وقتی تو بیایی[1] غروب جمعه، لحظات غم منتظران[1] چشم به راه آمدنت[1] گل نرگس بیا[1] کی خواهی آمد[1] می دانم که ظهور نزدیک است[1] تبریک[7] به منتظرای بی قرارت بگو تا کی؟[1] شاه است حسین(ع) ، پادشاه است حسین(ع)[1] آنقدر در می‌زنم تا در برویم وا کنی[1] کربلا[1] اوست که ....[1] نماز شب[1] تسلیت[7] کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود[1] السلام علی الرضیع الصغیر[1] کی میایی؟[1] مبنای هستی[1] یه نامردِ که دستش رفته بالا[1] کی به هم می رسد ای یار نگاه من ...[1] رو سیاه[1] ای گل نرگس کاش می آمدی[1] آقا جان، عاشقانت صبورند[1] ای سبزترین مرد رویاها[1] شاید او را جایی دیده ای[1] دلنوشته ای به مولام[2] همه را بیازمودم[1] عصر جمعه‌‌تان به خیر آقا[1] نجوایی با امام زمان (عج)[11] جاده انتظار[1] سامان غزل‏هایم بیا[1] ترو خدا فقط یک شاخه گل ....[1] صلی الله علیک ایتها الصدیقه الشهیده[1] آقای من، ما را ببخش که بدجوری اهل کوفه شدهایم[1] سفری از دل تا دلدار[1] پس کی؟ کدامین جمعه نقاب انتظار را بر میداری؟[1] تو خواهی آمد[1] مزد عاشقی[1] شعبان ماه انتظار منتظر[1] یعنی امروز آقا میاد؟[1] امشب خودی نشان بده تا...[1] جمعه های انتظار[1] ماه میهمانی خدا[1] دلنوشته ای به مولام[1] بهانه ای برای ادامه زندگی[1] نجوایی با امام زمان (عج)[1] درد دل های انتظار[1] هفته ای دیگر هم گذشت[1] آرزوِِی دیدار تو دارم[1] غم دل[1] برایم دعا کنید[1] نجوایی با امام زمان (عج)[1] غریب الغربا[1] سر کوچه یتیمی[1] مهدی (عج) که بیاید[1] همیشه منتظرت هستم[1] شکوائیه فراق[1] ما منتظر تو نیستیم آقا جان[1] پیرتر از نوح شده ایم![1] روز تولد دوباره[1] صبور باش علی![1] نجوایی با امام زمان (عج)[1] مقالات[6] شیرین بیان[1] نامه ای به گل نرگس[1] حکایت عاشقی[1] اگر او نیاید[1] سوت همه ی قطارها[1] تو را می خواهم ...[1] ما دعاگوی غریبان جهانیم[1] یک لحظه بیشتر...[1] وقتی یاد تو را پهن می کنم[1] آقای ثانیه ها[1] کی می آیی[1] حامی[1] روز آمدنت خورشید از شرق می آید یا غرب؟[1] معتکف مسجد چشمان تو[1] این یار من است[1] چشمه یاد تو...[1] وقت آمدنت کی می رسد؟[1] تولدت مبارک[1] او می‌آید[1] گفتم...[1] ببخشید! شما محبوب مرا ندیده‏اید؟[1] تو بر ما از خودمان مشتاقتری[1] یک دنیا پر از ناپدری[1] تنها برای زخم دلم مرهمی بیاور[1] می خواهم بگویم که....[1] دلنوشته ای به مولام[2] زمزمه انتظار[1] امامتت مبارک آقا![1] ردّ پایت[1] بارالها! در ظهورش نظری کن[1] باز هم دلم هوای تو را کرده است[1] عیدانه ای برای تو[1] چله های انتظار[1] زمزمه انتظار[1] درحکایت فراق ما تمام شدیم[1] تیر 91[1] خرداد 91[1] مهر 91[1] شهریور 91[1] مرداد 91[1] بهمن 91[2] فروردین 92[1] اردیبهشت 90[1] تیر 92[2] اردیبهشت 92[1] آبان 92[2] مهر 92[1] مرداد 92[2] خرداد 92[1] آذر 92[1] شهریور 93[2] اردیبهشت 93[2] اسفند 88[1] اردیبهشت 86[1] اسفند 92[1] بهمن 92[1] خرداد 93[2] مهر 93[1] خرداد 94[1] اسفند 93[2] جامانده کربلا[2] دلتنگم[1] آذر 94[1] مهر 95[2] شهریور 95[1] آبان 95[1] دی 95[1] بهمن 95[1] شهریور 96[1] تیر 96[1] تیر 97[1] خرداد 97[1] آذر 96[1] مرداد 97[1] آبان 97[1] شهریور 99[1] شهریور 98[1] اسفند 99[2]
لوگوی دوستان
 

 

مگر نه این است که چهارده معصوم با یکدیگر هیچ فرقی ندارند و از یک نور واحد هستند؟ امام حسن(ع) فرقی با امام حسین(ع) ندارد و امام حسین(ع) با حضرت مهدی(عج).
محرم که می‌شود، وقتی برای امام حسین(ع) گریه می‌کنی، در دلت میگویی اگر در کربلا بودی تا پای جان برای امامت می‌جنگیدی. یکی در فکر و خیالش خود را جای حُر می‌گذارد و می‌گوید: «چرا حُر؟ کاش من اولین شهید کربلا می‌شدم.» دیگری خود را جای علی‌اکبر(ع) می‌گذارد. آن یکی می‌گوید من با تمام وجود به جای ابوالفضل(ع) می‌رفتم و برای اهل‌بیت امام آب می‌آوردم. این که چیزی نیست به جای یک جان، حاضرم صد جان برای امامم فدا کنم.
دریغ، این طور نیست. این احساسات، یک شور و احساس زود گذر است که فقط در همین دهه محرم می‌ماند.
چندی پیش کسی صادقانه می‌گفت: «اگر ما هم، در روز واقعه بودیم شاید از لشکریان عمر سعد نبودیم اما در سپاه امام حسین(ع) هم قرار نمی‌گرفتیم» پرسیدم: «یعنی چه؟! چطور؟» گفت: «می‌گویند ظهر عاشورا در فاصله چند فرسخی از کربلا، دقیقا زمانی که بزرگترین واقعه تاریخ در حال وقوع بود، در روستایی مردم مشغول دوشیدن شیر بزان و رسیدگی به امور جاری زندگی‌شان بودند. با این که از قضیه کربلا هم ‌خبر داشتند. خب ما هم با این دلبستگی‌ها و وابستگی‌هامان از همان مجموعه منفعل بودیم دیگه. مگر نه؟» دیدم بیراه هم نمی‌گوید.
مگر نه این است که امام حسین(ع) امام زمان عصر خودش بود؟ و مگر ما نیز امام زمان نداریم؟ اگر امام حسین(ع) را مظلوم می‌نامیم، خود حضرت مهدی(عج) فرموده که «من مظلوم‌ترین فرد عالمم.»
ما در خیالات خود حاضریم با دشمن امام حسین(ع) بجنگیم ولی در واقعیت حاضر نیستیم کوچکترین قدمی، حتی در حد خواندن روزانه یک دعای کوچک برای امام زمانمان برداریم. شاید هفته‌ها یا ماه‌ها یادی از مولایمان نمی‌کنیم، چه‌رسد به کشته شدن در راهش. نمی‌گویم برای امام حسین(ع) عزاداری نکنیم و آرزوی شهادت در راهش نداشته باشیم بلکه برای 1300 سال پیش خیال‌پردازی نکنیم و جامعه را برای ظهور بقیه‌‌‌الله، امام همیشه حی و حاضرمان، آماده کنیم و آن وقت اگر مرد شهادتیم بیاییم به یاریش بشتابیم.
حال قبول داری که به یاری امام حسین(ع) نمی شتافتیم بلکه اگر خیلی لطف می‌کردیم و خود را به اصطلاح مسلمان می‌نامیدیم به جنگ امامان نمی‌رفتیم و چه بسا وقتی زرق و برق پول، ثروت، پست و مقام را ببینیم از پیش قراولان سپاه دشمن می‌شدیم.
جز این است؟ می‌گویند ابن زیاد پیشنهاد فرماندهی سپاه یزید را در حالی به عمر سعد داد که برای نماز به مسجد کوفه رفته بود. در مملکت‌مان چند نفر مانند عمر سعد به ظاهر مسلمان خالص وجود دارد که می‌توان پشت سرش نماز خواند؟

 

با این آمادگی من و تو و دیگران در صورت قیام امام، سرنوشت منتقم خون حسین(ع) نیز چیزی غیر از سرنوشت حسین(ع) نخواهد بود.
هر جمعه‌ی بدون ظهور، عاشورای مهدی(عج) است.

   اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج